اندیشه ی نوین اسلامی
اندیشه ی نوین اسلامی

اندیشه ی نوین اسلامی

ذوالقرنین در کلام امیرالمومنین علیه السلام

او سه لشگرکشى مهم داشت ؛ به غرب ، به شرق و به منطقه اى که در آنجا یک تنگه کوهستانى وجود داشت و در هر یک از این سفرها با اقوامى برخورد کرد.

 
قرآن کریم خطاب به پیغمبر مى فرماید: ((از تو درباره ذوالقرنین مى پرسند، بگو به زودى گوشه اى از سرگذشت او را براى شما بازگو مى کنم )) (کهف / 83).
 
سپس اضافه مى کند: ((ما به او در روى زمین قدرت و حکومت بخشیدیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم ، او هم از این وسایل استفاده کرد تابه غروبگاه آفتاب رسید. در آنجا احساس کرد و در نظرش مجسم شد که خورشید در چشمه یا دریاى تیره و گل آلودى فرو مى رود)) (کهف / 86 - 84).
 
((به ذوالقرنین گفتیم : آیا مى خواهى آنان را مجازات کنى و یا روش ‍ نیکویى را در میان آنان انتخاب مى کنى ؟)) (کهف / 86 )
 
ذوالقرنین گفت : ((اما کسى را که ستم کرده است مجازات خواهیم کرد، سپس به سوى پروردگارش باز مى گردد و خداوند او را عذاب شدید خواهد نمود)) (کهف / 86)
 
این ظالمان و ستمگران ، هم مجازات این دنیا و هم عذاب آخرت را مى چشند.
 
((و اما کسى که ایمان آورد و عمل صالح انجام داد، پاداشى نیکوتر خواهد داشت و ما فرمان آسانى به او خواهیم داد)) ( کهف / 88).
 
شاید هدف ذوالقرنین از این بیان اشاره به این است که مردم در برابر دعوت من به توحید و ایمان و مبارزه با ظلم و شرک و فساد به دو گروه تقسیم خواهند شد. کسانى تسلیم این برنامه سازنده الهى شوند که مطمئنا پاداش ‍ نیک خواهند داشت و در امنیت و آسودگى خاطر زندگى خواهند کرد و کسانى در برابر این دعوت موضع گیرى خصمانه داشته باشند و به شرک و ظلم و فساد ادامه دهند، که مجازات خواهند شد.
 
ذوالقرنین پس از آنکه سفر خود را به غرب پایان داد، عزم شرق کرد قرآن مى فرماید: ((بعد از آن ، از اسباب و وسایلى که در اختیار داشت دوباره بهره گرفت و همچنان به راه خود ادامه داد تا به خاستگاه خورشید رسید، در آنجا دید که خورشید بر جمعیتى طلوع مى کند که در برابر تابش آفتاب برایشان پوششى قرار نداده بودیم و هیچ گونه سایبانى نداشتند)). (کهف / 90 89)
 
این جمعیت در سطحى بسیار پایین از زندگى انسانى بودند، تا آنجا که برهنه زندگى مى کردند و یا پوشش بسیار کمى داشتند که بدنشان را از آفتاب نمى پوشانید.
 
آرى ، ((چنین بود کار ذوالقرنین و ما به خوبى مى دانیم که او چه امکاناتى (براى پیشبرد اهداف خود) در اختیار داشت )). (کهف / 91)
 
 
صفات برجسته ذوالقرنین
از قرآن به خوبى استفاده مى شود که ذوالقرنین داراى صفات برجسته و ممتازى بود که به این قرار است :
 
- خداوند اسباب پیروزى‌ها را در همه ابعاد در اختیار او گذاشت .
 
- او سه لشگرکشى مهم داشت ؛ به غرب ، به شرق و به منطقه اى که در آنجا یک تنگه کوهستانى وجود داشت و در هر یک از این سفرها با اقوامى برخورد کرد.
 
- او مردى با ایمان ، عادل و مهربان بود و از طریق عدل و داد منحرف نمى شد؛ به همین جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود و به مال و ثروت دنیا علاقه اى نداشت .
 
- او به خدا و روز رستاخیز ایمان داشت .
 
- او سازنده یکى از مهمترین و نیرومندترین سدها بود، که در آن به جاى آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شد که اگر مصالح دیگرى هم در ساختمان آن به کار رفته بود، فرع بر این فلزات بود. هدف او از ساختن این سد، کمک به گروهى مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم یاءجوج و ماءجوج بوده است .
 
- قبل از نزول قرآن نام او در میان جمعى از مردم شهرت داشت ، از این رو قریش یا یهود از پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) درباره آن سؤ ال کردند.
 
- در قرآن چیزى بر پیامبرى او تصریح نشده است ولى در الفاظ آن تعابیرى است که از پیامبرى او خبر مى دهد. در روایات اسلامى از ذوالقرنین با عنوان ((عبد صالح )) نام برده شده است .
 
 
ذوالقرنین در روایات
ذوالقرنین در کلام امیرالمومنین  (علیه السلام )
در کتاب اکمال الدین به سند خود از اصبغ بن نباته روایت (1) کرده است که ابن الکوا در محضر على (علیه السلام ) که بر فراز منبر بود، برخاست و گفت : یا امیرالمؤ منین ! ما را از داستان ذوالقرنین خبر بده ؛ آیا پیغمبر بوده است و یا پادشاه ؟ مرا از دو قرن او خبر بده ؛ آیا از طلا بوده یا از نقره؟
 
حضرت فرمود: نه پیغمبر بود و نه پادشاه . دو قرنش نیز، نه از طلا بود و نه از نقره . او مردى بود که خدا را دوست مى داشت و خدا هم او را دوست داشت . او خیرخواه خدا بود، خدا هم برایش خیر مى خواست . از این رو او را ذوالقرنین ، نامیدند که قومش را به سوى خدا دعوت مى کرد و آنان او را زدند و یک طرف سرش را شکستند. پس از مدتى از مردم غایب شد و بار دیگر به سوى آنان برگشت ؛ این بار هم او را زدند و طرف دیگر سرش را شکستند. اینک در میان شما نیز کسى مانند او هست . (اکمال الدین ، انتشارات اسلامى ، ص 393.انشاء الله در بخش بعدی این نوشتار به مباحثی چون؛ همنشینی ذوالقرنین با صالحان، علت نامگذاری وی و پرسش‌های دیگر راجع به این شخصیت پاسخ داده خواهد شد.
 
پی نوشت:
1)مرحوم علامه طباطبایى در تفسیر ((المیزان )) در ذیل این روایت مى فرماید اینکه در این روایت فرمود: ((اینک در میان شما نیز مانند او هست )) مقصودش خودش بود، چون یک طرف فرق مبارک ایشان از ضربت عمرو بن عبدود شکافته شد و طرف دیگر به ضربت عبدالرحمن بن ملجم مرادى (لعنة الله علیه ) که با همین ضربت دومى شهید گردید. (المیزان ، ج 13، ص 521 - 510).
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد