اندیشه ی نوین اسلامی
اندیشه ی نوین اسلامی

اندیشه ی نوین اسلامی

4 لینک جنبش

باز دید کنندگان گرامی می توانند از لینک های زیر استفاده فرمایند


کلام بزرگان      داستان های پندی     شعرهای مذهب مقاومت     متون ادبی


به امید فرا گیری اندیشه های اسلامی.

اندیشه‌های مهدوی امام خمینی در بنیان‌گذاری انقلاب اسلامی

امام خمینی(ره) انقلاب ایران را برگرفته از قیام امام حسین(ع) و مسیر حرکت آن را در راستای اتصال به حکومت عدل امام عصر(عج) می‌دانستند.

موضوع ظهور و انتظار فرج و موضوعات مرتبط به آن مباحثی است که پس از غیبت کبرای امام عصر(عج) پیوسته و به فراخور شرایط اجتماعی و سیاسی نظام های حاکم بر مسلمین مطرح بوده است چراکه این موضوع نه فقط در اندیشه شیعه بلکه در کل جهان اسلام در اشکال مختلف جزء بنیادی‌ترین و زنده‌ترین مسائل دینی، اعتقادی و اسلامی بخصوص از منظر مکتب اهل بیت(ع) است، از این رو علما و صاحب نظران عرصه دین مبین اسلام بر اساس نیاز و اقتضائات جامعه زمان خود از آن سخن گفته اند.
در میان دیدگاه‌های مطرح شده از سوی علمای اسلام نظریات و سخنان امام خمینی(ره) به جهت موفق شدن در پایه ریزی و استقرار نظامی مبتنی بر آموزه های مهدوی از اهمیت به سزایی برخوردار است.
امام خمینی (ره) از کسانی است که جریان ظهور مصلح کل و عدل‌گستر جهانی را هم در آثار و اندیشه متجلی کرده و هم در میدان عمل درباره مهدویت از جنبه‌های مختلف به طور زنده، آموزنده و کارآمد سخن گفته و به مورد اجرا گذاشته است.
انتظار قیام یک مصلح بزرگ جهانی، انتظار انقلاب و دگرگونی و تحولی است که وسیع‌ترین و اساسی‌ترین انقلاب‌های انسانی در طول تاریخ بشر است.
انقلابی که عمومی، همگانی و جهانی است و تمام شئون و جوانب زندگی انسان‌ها را شامل می‌شود، در این میان انقلابی که بیش از هر انقلاب دیگری در مسیر انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) ولو در سطح منطقه‌ای و ملی قدم نهاده است، انقلاب اسلامی ایران در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ می‌باشد.
انقلاب اسلامی ایران نمونه و الگوی بسیار کوچکی از حکومت عدل و داد حضرت مهدی (عج) است، مبانی فکری و نظری، اهداف و عوامل ایجاد کننده انقلاب، رهبری و چشم انداز آینده‌ی آن چیزی است که این دو انقلاب را بیش از پیش به هم شبیه می‌سازد و انقلاب اسلامی ایران در جایگاه نمونه کوچکی از انقلاب جهانی حضرت مهدی (عج) مطرح می‌گردد.
بی شک در بحث بررسی نقش انقلاب اسلامی ایران در زمینه سازی برای ظهور، بیش از هر چیز تحقیق و تدبر در دیدگاه‌های امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار بزرگ این انقلاب در این موضوع ضروریست.

همراهی مردم با دیدگاه‌های منتظرانه امام خمینی(ره)
امام خمینی (ره) همیشه انقلاب اسلامی در ایران را نسخه ای برگرفته از قیام اباعبدالله الحسین (ع) می دانستند و بر این موضوع تاکید داشتند که مسیر حرکت انقلاب باید همیشه در راستای اتصال به حکومت عدل امام عصر(عج) قرار داشته باشد.
همانگونه که امام خمینی (ره) در عمل و بیانات خود به روشنی خطوط اصلی انقلاب را برای همگان ترسیم کرده و اهداف تعالی بخش آنرا توسعه می دادند و مدام به راهبردهای نظام برای رسیدن به جامعه مورد نظر امام عصر (عج) تاکید کرده و انقلاب را در چهارچوب های آن راهبری می کردند، مردم ایران نیز با ایمان قلبی به دیدگاه های منتظرانه آن بزرگوار در اتصال جامعه به حکومت مهدوی تلاش می کردند و در حقیقت همین ایمان مردم به دیدگاه های امام راحل بود که باعث می شد انقلاب اسلامی از کوران توطئه های اوایل انقلاب و دروان جنگ سربلند بیرون بیاید.
نمونه عینی و مشهور ایمان مردم به دیدگاه‌های منتظرانه امام خمینی (ره) در شعاری تجلی می یافت که همگان با باور قلبی آن را تبدیل به دعایی برای استمرار حرکت منتظران مهدی(عج) تبدیل کرده و قرائت می نمودند و آن شعار و دعا این بود؛ «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار» که این شعار و دعا در بعد محتوایی خود بعد از رحلت آن حضرت به شعار و دعای «خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما» تغییر یافت.
در حقیقت در بطن و عمق این شعار دعاگونه یک باور دینی نهفته است که ناشی از شناخت و ایمان مردم به دیدگاه های رهبر و مقتدایشان در خصوص امام عصر(عج) و مسیر حرکت انقلاب اسلامی است.

ترسیم مسیر حرکت انقلاب در جهت زمینه سازی ظهور
در آغازین ماه های پیروزی انقلاب و در دوازدهم تیر 58 امام مسیر حرکت انقلاب در زمینه سازی ظهور را اینگونه بیان می کنند "انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا بکند و مقدمات ظهور انشاالله تهیه بشود. "
ایشان در همین روز و در فراز دیگری می فرماید «امیدوارم که این نهضت و این انقلاب منتهی بشود به ظهور امام عصر سلام الله علیه و امیدوارم که این انقلاب ما به همه دنیا و برای همه مستضعفین ‚ برای نجات همه مستضعفین به همه دنیا صادر بشود و همه همان را که برای شما هست و غلبه کردید بر دشمن اسلام و دشمن ملت‚ مستضعفین هم غلبه کنند بر مستکبرین» (1)
تعمق در این سخنان در آغازین روزهای انقلاب اسلامی نشان می دهد که از آغاز انقلاب مسیر حرکت آن به منظور زمینه سازی برای ظهور امام عصر(عج) در اندیشه بنیانگذار انقلاب متجلی و مستحکم بود و در ماههای آغاز پی ریزی شالوده نظام اسلامی آن حضرت توجه داشتند تا مهندسی ساختار حکومت در مسیر نیل به اهداف امام عصر(عج) به عنوان امام حاضر باشد.

راهبری و نگهبانی از مسیر انقلاب در زمینه سازی ظهور
امام خمینی (ره) پیوسته دقت می کردند تا موضوع صدور انقلاب اسلامی به عنوان یک اصل اساسی در زمینه سازی ظهور در مسیر کمک به مستضعفین عالم با شد و در این مسیر انقلاب اسلامی ایران مدافع تمامی مظلومان و مستضعفان جهان بود بطوریکه آن حضرت به تمامی موضوعات بین المللی توجه داشتند و هر جا بر مظلومی ظلمی روا می شد سریع عکس العمل نشانم داده و ملت را به هوشیاری و دفاع از مظلومان هر چند غیر مسلمان فرا می خواندند.
بنیانگذار بزرگ انقلاب اسلامی بسان ناخدای یک کشتی هیچگاه از مسیر حرکت نظام در زمینه سازی ظهور امام عصر غافل نبود چنانچه در ماههای پایانی عمر با برکت خود در جمع مسئولان نظام فرمودند: «مسوولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست، انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت - ارواحنا فداه - است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.
مسایل اقتصادی و مادی اگر لحظه ای مسئولین را از وظیفه ای که بر عهده دارند منصرف کند‚ خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد.
باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمایند‚ ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.»(2)
آن چه از این سخنان هویداست میزان تعهد امام به نقش انقلاب در زمینه سازی ظهور و استمرار حرکت آن در این مسیر است، همانگونه که در این سخنان حتی یک لحظه غفلت از این مسیر را جایز نمی دانند و تمامی مشکلات پیش روی مملکت را در حاشیه این هدف بزرگ مورد ارزیابی و اهمیت قرار می دهند.

تبیین نقش انتظار سازنده در دوران انقلاب اسلامی
از منظر امام خمینی (ره) انتظار فرج به معنی سکون و بی تحرکی و انتظار خالی صرف نیست، آن حضرت انتظار را یک حرکت تهاجمی به سمت ظهور تعریف می کردند و این حرکت را نه فقط در شخص منتظر بلکه در ابعاد بزرگ اجتماعی و سیاسی و در اندازه های یک مملکت و دنیا ارزیابی می کردند و خود نیز در اجرای این اندیشه پیشرو بودند.
ایشان استخراج انتظار سازنده را منوط به اعمال منتظرانه حقیقی می دانستند بطوریکه بعد از قرنها انتظار منفعلانه با ارائه تعریف جدید ی از انتظار جامعه ایران اسلامی را بیدار کرده و مسیر انقلاب را نیز بر این اساس طرح ریزی کردند.
امام خمینی در این خصوص می فرمایند: «اینطور نیست که حالا که ما منتظر ظهور امام زمان سلام الله علیه هستیم پس دیگر بنشینیم در خانه هایمان ‚ تسبیح را دست بگیریم و بگوییم عجل علی فرجه.
عجل‚ با کار شما باید تعجیل بشود‚ شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او.
و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم مجتمع کنید‚ همه با هم بشوید‚ انشای الله ایشان ظهور می کند. (3)
حتی امام خمینی (ره) در اعلام موضع و دیدگاهی صریح به مقابله با القاء نظریات سطحی از انتظار برای ایجاد تصویری منفعلانه از اسلام و تفکر مهدوی توسط برخی می پردازند و بیان می کنند که‌: «بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد‚ در حسینیه‚ در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان سلام الله علیه را از خدا بخواهند.
اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می شناختم بسیار مرد صالحی بود‚ یک اسبی هم خریده بود‚ یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب سلام الله علیه بود.
اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند لکن همین‚ دیگر غیر از این کاری / را / ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند نبودند.
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد‚ بر ملت ها چه می گذرد‚ بر ملت ما چه می گذرد‚ به این چیزها ما کار نداشته باشیم.
ما تکلیف های خودمان را عمل می کنیم‚ برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشای الله درست می کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم‚ تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای‚ مردمی بودند که صالح بودند. (4)
ایمان امام خمینی (ره) در مسیر انتخابیش برای انقلاب اسلامی در طی مسیر زمینه سازی برای ظهور هیچوقت دچار تردید و کمرنگی نشد بطوریکه آن حضرت در هر موقعیتی با شجاعت تمام از این موضع صحبت کرده و دنیا را به آن توجه می دادند.
«ما با خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ستمگران را در کشورهای اسلامی می شکنیم و با صدور انقلابمان که در حقیقت صدور انقلاب راستین و بیان احکام محمدی (ص) است‚ به سیطره و سلطه و ظلم جهانخواران خاتمه می دهیم و به یاری خدا راه را برای ظهور منجی مصلح کل و امامت مطلق حق امام زمان - ارواحنا فداه هموار می کنیم.»(4)

منابع و مأخذ:
(1) صحیفه نور ج ۷ صفحه ۲۵۵ تاریخ: ۱۲/۴/۱۳۵۸
(2) صحیفه نور ج ۲۱ صفحه ۱۰۸ تاریخ: ۲/۱/۱۳۶۸
(3) صحیفه نور ج ۱۸ صفحه ۱۹۵ تاریخ: ۱/۱۰/۱۳۶۲
(4) صحیفه نور ج ۲۰ صفحه ۱۹۶ تاریخ: ۱۴/۱/۱۳۶۷
(5) صحیفه نور ج ۲۰ صفحه ۱۳۲ تاریخ: ۶/۵/۱۳۶۶

اعجاز عددی حروف اسم جلاله (الله)

وبلاگ محمدهادی موذن جامی نوشت: آیاتی که از ذات الله تعالى وعلم وعظمت او یاد کرده بس فراوان ، وکلماتی که قدرت آفریدگار ویکتایی و نامهای نیکش راتوصیف می‌کنند چه زیباست. دراین نوشتاربه آیاتی که از "الله" سخن گفته می‌پردازیم. آیاتی که حروف اسم (الله) سبحانه وتعالى بانظمی شگفت آوردرآن متجلی است ومی پرسیم : آیا بشر می‌تواند به این شکل حیرت آور کلمات را به نظم کشد؟

به گزارش مصاف به نقل از وبلاگ محمد هادی موذن جامی:
دراین سفرپربارقرآنی همراه با واژه کوتاه و زیبای " الله" خواهیم دید که چگونه خداوند تبارک وتعالی حروف اسمش را در کتابش با نظمی عجیب و فرید مرتب کرده است . نظمی که دلالت برنزول قرآن ازسوی خدا دارد و مبین آن است که هرحرفی در این کتاب عظیم ناطق به حق است وهررقمی از ارقام قرآن گواه آن است که قرآن کتاب خداوند جلَّ وعلاست.

حروفی که خداوند تعالی به حکمتش آنها را از میان جمیع حروف برگزید تا خویش را " الله " بنامد , عبارتند از: الف و لام و هاء , که با نظمی معجز درآیات کتاب الهی مرتب ومنظم شده است, تا برای همه بشریت ثابت شود که قرآن کتاب خداست , و هر حرف قرآن نازله ازنزد اوست , این نظم معجزه آسای عددی حروف لفظ جلاله (الله) سبحانه وتعالى است , معجزه ای که در عصر اطلاعات تجلی یافته تا گواه صدق کتاب خدا عزَّ وجلَّ باشد.

لازم است که به عزیزان خواننده یادآوری کنم که حروف را آنگونه که نوشته می شود و نه آنگونه که تلفظ می شود محاسبه کرده - و این شیوه ای ثابت اعجاز عددی است - و واو عطف را نیزکلمه مستقلی - به دلیل آنکه منفصل از پس وپیش خود نوشته می شود- درنظرگرفته ایم و مرجع این بحث رسم الخط عثمانی برای قرآن است.

مَن أصْدقُ مِنَ الله؟!

یقول عزّ من قائل: ( وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قِیلاً) [النساء: ۴/۱۲۲]، در این کلمات زیبا ربُّ العزَّة از صِدقِ کلام وصدق قول خود سخن می گوید. درتناسب عدد ۷ با حروف اسم (الله) تعالى تأمل می کنیم ، این تناسب و نظم توقیع خداوند تعالى است براینکه او گوینده این کلام است و پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم آنطور که ملحدان ادعا می کنند گوینده آن نیست.
۱- اگرحروف حروف اسم (الله) را دراین آیه که ازخدا سخن می گوید بشماریم ۷ حرف می یابیم .
۲- اگر ارقام به صف شوند هم عددی که به دست می آید مضرب ۷ می باشد.
۳-و اگر از هرکلمه ای حروف اسم (الله) راخارج کنیم بازهم عددی که به دست می آید برابرست با:
۷در۷در۷در۷در۷در۱۰۰
۴- واگرکلمات پیش وپس اسم (الله)، ونیز عدد حروف آنها و نیز عدد حروف اسم (الله) را بشماریم دائما اعدادی ازمضربهای ۷ را خواهیم یافت !
و تفصیل این معجزه حقیقی
خدای عزَّ وجلَّ خطاب به همه انسانها می فرمایدً: (وَالَّذِینَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ سَنُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً وَعْدَ اللّهِ حَقّاً وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً) [النساء: ۴/۱۲۲]، این پرسش را قرآن برای مردم طرح می کند ، آیامعقول است که در آفریده ها کسی راستگوتر از آفریدگارآسمانهاوزمین باشد؟ اکنون إعجاز حقیقی دراین بخش : (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً)، ونظام حیرت آوراین کلمات مُحْکَمة را ببینید، وإیمان ویقین مان به اینکه خداوند گوینده این کلمات است بیشترشود.کلمات این بخش وتعداد حروف آنها به قرارزیراست:
وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً
۱ ۲ ۴ ۲ ۴ ۴
این عدد رابه همان ترتیب که نوشته شده درنظرگیرید : ۴۴۲۴۲۱ که بر۷ بخشپذیراست :
۴۴۲۴۲۱ = ۷ × ۶۳۲۰۳
وشگفت آنکه این بخشپذیری برعدد ۶۳۲۰۳ نیز صادق است : ۶۳۲۰۳= ۷ × ۹۰۲۹
این معجزه ادامه دارد چراکه اگرحروف اسم (الله) رادرهرکلمه بخش قرآنی مذکوربشماریم هم تناسبی با عدد۷ خواهیم یافت :
وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً
۰ ۰ ۱ ۰ ۴ ۲
عدد ۲۴۰۱۰۰ از مضارب ۷ می باشد : ۲۴۰۱۰۰ = ۷ × ۳۴۳۰۰
وشگفت آنکه ۳۴۳۰۰ هم مضرب ۷ می باشد : ۳۴۳۰۰ = ۷ × ۴۹۰۰
وشگفت آورتر آنکه ۴۹۰۰ هم چنین است : ۴۹۰۰ = ۷ × ۷۰۰
و عدد۷۰۰ هم که اظهرمن الشمس است : ۷۰۰ = ۷ × ۱۰۰

أرقام مُحْکَمة
پس نظم عددی حروف وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً ، که ۴۴۲۴۲۱ می باشد دو باربر۷ بخشپذیراست و عددی که مربوط به اسم جلاله (الله) است یعنی ۲۴۰۱۰۰ هم چهارباربر۷ بخشپذیراست. اگراین دونتیجه رابنویسیم داریم :
۴۴۲۴۲۱ = ۷ × ۷ × ۹۰۲۹
۲۴۰۱۰۰ = ۷ × ۷ × ۷ × ۷ × ۱۰۰
حیرت آوراست که اگراعداد بخش ناپذیرنهایی رابه ترتیبی که ملاحظه کردید بنویسیم عدد جدید یعنی ۱۰۰۹۰۲۹ هم مضرب ۷ می باشد : ۱۰۰۹۰۲۹ = ۷ × ۱۴۴۱۴۷
وسبحان الله که مجموع ارقام این عدد هم ازمضربهای هفت است : ۹ + ۲ + ۹ + ۱ = ۲۱ = ۷ × ۳
برای کامل شدن نظم معجزه آسای مذکورملاحظه کنید که مجموع ارقام عدد بخش ناپذیرمعادله مزبور هم ازمضربهای۷می باشد: ۷ + ۴ + ۱ + ۴ + ۴ + ۱ = ۲۱ = ۷ × ۳

ومعجزه ادامه دارد
بازاگردرسخن خدا (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً) [النساء: ۴/۱۲۲]، نظرکنیم و حروف لفظ جلاله (الله) درآن بشماریم خواهیم داشت:
حرف الف حرف لام حرف هاء
۳ ۳ ۱
عدد جدید نیز مضرب ۷ می باشد : ۱۳۳ = ۷ × ۱۹
ومجموع ارقام آن نیز برابر۷ می باشد : ۳ + ۳ + ۱ = ۷
وسبحان الله! نصّی که از (الله) سخن می گوید، عدد حروف اسم (الله) درآن ۷ تاست ، وتکرار حروف اسم(الله) درآن از مضارب ۷ می باشد، و توزیع حروف اسم (الله) درآن نیز ازمضارب ۷ است آن هم ۴ بار به تعداد حروف چهارگانه اسم (الله)!! ونتیجه نهایی نیز ۱۰۰ می باشد یعنی که این نظم نشاندهنده آن است که قرآن صددرصد کلام الله است!

اگرهمراه لفظ جلاله و شگفتیهای عددی آن باشید شگفیتهای دیگری در قوله تعالى: (وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً)، خواهیم یافت و می پرسیم : اگر خداوند سبحان حروف اسم (الله) را در این نص کریم براساس نظم عددی مرتبط با عدد۷ قرارداده است، آیا موقعیت خود این اسم کریم هم دراین نظم اینگونه است؟

موقعیت ممتاز اسم (الله)
اسم (الله) سبحانه وتعالى دراین نص موقعیتی ممتاز ومتناسب با عدد هفت دارد. یعنی عدد کلمات وحروف وحروف لفظ جلاله قبل و بعد این اسم متناسب هفت است :
وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً
۴ ۱
عدد کلمات قبل ازاسم (الله) ۴ وبعدازآن ۱ کلمة است واحدة، که عدد ۱۴ رامی نمایاند : ۱۴ = ۷ × ۲
واگرحروف قبل قبل وبعد لفظ جلاله را بشماریم داریم :
وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً
۹ ۴
عدد حروف قبل وبعد اسم (الله) یعنی ۴۹ نیز مضرب ۷ می باشد : ۴۹ = ۷ × ۷
واگراین قاعدة را درحروف لفظ جلالة (الف -لام وهاء) قبل وبعد از اسم (الله) بکاربندیم داریم
وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً
۱ ۲
عدد حاصل ازحروف اسم (الله) قبل وبعد ازاسم (الله) ۲۱ ومضرب ۷ است: ۲۱ = ۷ × ۳

شمارش انباشتی (تراکمی )
اگرحروف کلمات را به شکل انباشتی بنویسیم داریم :
و مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً
۱ ۳ ۷ ۹ ۱۳ ۱۷
عدد حاصل ۱۷۱۳۹۷۳۱ از مضارب هفت است : ۱۷۱۳۹۷۳۱ = ۷ × ۲۴۴۸۵۳۳
واگر این روش را براساس شمارش حروف اسم (الله) در هرکلمه بنویسیم وآن رابصورت انباشتی پیوسته (یعنی محاسبه حروف کلمه با قبل ازآن بنویسیم ) داریم :
وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً
۰ ۰ ۱ ۱ ۵ ۷
این عدد نیزکه انباشت حروف الف ولام وهاء رادرکلمات نص نشان می دهد مضرب ۷ می باشد:
۷۵۱۱۰۰ = ۷ × ۱۰۷۳۰۰
پس تعدد طرق شمارش وآماروماندگاری نظم یکپارچه عددی گواه یکتایی فروفرستنده قرآن سبحانه وتعالى است.هرکس باآگاهی ازاین حقائق یقینی ناگزیر باید بپرسد:
آیا ممکن است انسانی ازپیش خود جمله ای چنین جامع وبلیغ وکوتاه بگوید وعدد حروف اسم خدا درآن را ۷، وتکرار این حروف را ازمضارب ۷، وتوزیعش را ۷×۷×۷×۷ قراردهد وسپس تکرار کلمات قبل وبعد اسم راازمضارب ۷، وتکرار حروف قبل وبعد اسم را ۷×۷ و تکرار حروف اسم قبل وبعد این اسم را نیز ازمضارب ۷ بگرداند؟
تازه این درمورد جمله ای مرکب ازچند کلمه است ،پس چگونه خواهد بود اگرازکسی خواهان کتابی حاوی بیش از هفتاد هزار کلمه چون قرآن شویم ؟ وراست گفت خدا درمورد عظمت کتابش که : (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْأِنْسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً) [الإسراء: ۱۷/۸۸].

نخستین آیه وآخرین آیه ای که درآن اسم (الله) ذکرشده است
اگردنبال نخستین آیه ای که اسم (الله) جلّ وعلا درآن ذکرشده باشیم می بیابیم که درنخستین آیة قرآن است یعنی : بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ [الفاتحة: ۱/۱]،

أما آخرین آیه ای که این اسم کریم درآن ذکرشده قوله تعالى: اللَّهُ الصَّمَدُ[الإخلاص: ۱۱۲/۲] است.

اگرعدد سوره هایی بین فاتحة الکتاب یعنی نخستین سوره ای که کلمه (الله) برای نخستین باردرآن آمده را تا سوره اخلاص که برای آخرین باردرآن کلمة (الله) آمده است حساب کنیم ۱۱۲ سوره می شود که مضرب ۷ می باشد: ۱۱۲ = ۷ × ۱۶
شمارش حروف این دوآیه جمعا ۲۸ حرف است که مضرب ۷ است :
بسم الله الرحمن الرحیم الله الصمد
حروفش ۱۹ حروفش ۹
ومجموع مضرب ۷ : ۱۹ + ۹ = ۲۸ = ۷ × ۴
واگرحروف اسم (الله) در دوآیه یعنی الف ولام وهاء رابشماریم ۱۴ حرف می شود که مضرب ۷ است :
بسم الله الرحمن الرحیم الله الصمد
ا ل هـ = ۸ ا ل هـ = ۶
ومجموع مضرب ۷ : ۸ + ۶ = ۱۴ = ۷ × ۲
توجه فرمایید که عدد حروف دوآیه (۲۸) دوبرابرعدد حروف اسم (الله) یعنی ۱۴ است واین را مقایسه کنید با نتیجه قبلی که عدد حروف لغت قرآن ۲۸ حرف، وعدد حروف ممیزه درقرآن نصف یعنی ۱۴حرف است.
عدد حروف اسم (الرحمن) یعنی الف ولام وراء وحاء ومیم ونون درهردوآیه هم ازمضارب هفت است:
بسم الله الرحمن الرحیم الله الصمد
حروف الرحمن = ۱۵ حروف الرحمن = ۶
ومجموع مضرب ۷ : ۱۵ + ۶ = ۲۱ = ۷ × ۳
و این قاعده درمورد حروف کلمه (الرَّحِیمِ) سبحانه وتعالى صادق است ، ومجموع عدد حروف اسم (الرَّحِیمِ) در هردوآیه ۲۱ می باشد .
ودراینجاست که پرسش ازاین نتایج راتکرار می کنیم
آیا اینکه عدد سوره هایی که نخستین وآخرین باردرآنها اسم (الله) آمده ازمضارب هفت است امری تصادفی است ؟ یاتعداد حروف دوآیه که مضرب هفت است عدد حروف اسم (الله) دراین دوآیه یاعدد حروف اسم (الرحمن)ونیز عدد حروف (الرحیم) که همگی مضرب ۷ هستند امری تصادفی است؟
وپرسش : آیا ممکن است که این نظم محکم برای اسم (الله) درنخستین وآخرین آیه ای که ازالله سخن گفته اند برخاسته ازتصادف باشد؟ یا خداوند تعالى به علم وحکمتش این کتاب عظیم را چنین متناسب درهرچیزقرارداده است ؟
دراین معادله نظمی پیچیده درتداخل بین حروف آیات می بینیم. درآیة نخست قرآن سه اسم خداوند:
(الله الرحمن الرحیم) که مرکب از هشت حرف الفبایی است :
ل هـ ر حـ م ن ی
وآخرین آیه ( الله الصمد) شامل ۶ حرف الفباست : ا ل هـ ص م د
الله الرحمن الرحیم الله الصمد
۸ ۶
مجموع حروف ازمضارب هفت است: ۸ + ۶ = ۱۴ = ۷ × ۲
این نتیجه را با نتیجه قبلی که عدد حروف اسم (الله) درهردو آیه ۱۴ حرف بود مقایسه فرمایید.

هـو الله
یکی ازآیات عمیق قرآن دراواخرسوره حشراست که درآن خداوند سبحان خویش رامی شناساند : (هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ) [الحشر: ۵۹/۲۳]،

این شناساندن خدا وصفات وقدرت او با کلمات است ، اما اعداد راسخن وبلاغت خاص خود است .آیات را درجدولی با تعداد حروف الف ولام وهاء بدینگونه می نوبسیم :

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ
۱ ۴ ۲ ۲ ۳ ۳ ۱ ۳ ۲

السَّلَمُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ
۳ ۲ ۳ ۲ ۳ ۲

سُبْحَنَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ
۰ ۴ ۱ ۰
عددی که به دست می آید بر۷ بخشپذیر است :
۱۴۰۲۳۲۳۲۳۲۳۱۳۳۲۲۴۱ = ۷ × ۲۰۰۳۳۱۸۹۰۳۳۰۴۷۴۶۳
نتیجه شمارش حروف لفظ جلالة (الف ولام وهاء) درآیه مذکور درجدول زیر آمده است :
حرف الف حرف لام حرف هاء
۱۷ ۱۸ ۶
این عدد هم بر۷ بخشپذیراست : ۶۱۸۱۷ = ۷ × ۸۸۳۱

این نظم بارها درکتاب خدا تکرار می شود ورسم الخط آن خود نکاتی دارد مثلا کلمه (السلام) بدون ألف نوشته شده : (السَّلَم) درحالی که ازکلمه (الجَبَّار) الف حذف نشده است چراکه حذف آن موج خلل درنظم می شد این موضوع برای کلمه (سبحان) که دربدون ألف (سُبْحَنَ)، نیز صادق است آیااین رسم الخط تصادفی است ؟ (قابل توجه کسانی که طرفدار رسم الاملاء برای قرآن هستند اما نمی گویند چطور در فارسی نمی توان واو را از کلمات خواهذ وخواهش و .... حذق کرد واملایی نوشت اما برای قرآن می توان حیوة را حیاة و سبحن را سبحان نوشت؟ و هلم جرا)

خداوند تعالى درآیه بعد درمورد خویش می فرماید: (هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) [الحشر: ۵۹/۲۴]. اسم (الخالق) بدون الف (الخلق)، مانند (السماوات) که (السموت) نوشته شده ولی اسم (البارئ) با الف،واین برای حفظ نطم عددی به قرار زیراست :
هُوَ اللَّهُ الْخَلِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى یُسَبِّحُ
۱ ۴ ۳ ۳ ۲ ۲ ۴ ۲ ۰

لَهُ مَا فِی السَّمَوَتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
۲ ۱ ۰ ۲ ۰ ۳ ۰ ۱ ۲ ۲
عدد حاصل بر۷ بخشپذیراست : ۲۲۱۰۳۰۲۰۱۲۰۲۴۲۲۳۳۴۱ = ۷ × ۱۵۷۵۷۴۳۰۲۸۹۱۷۴۷۶۳

وحدانیت خدا
خداوند عزَّ وجلَّ درموردوحدانیت خویش می فرماید : (إِنَّنِی أَنَا اللهُ لا إِلَهَ إلاّ أنَا) [طه: ۲۰/۱۴]، این هفت کلمه می گوید که انه لا إله إلا الله، وازعجائب این کلمات آن است که خدای الله تعالى حروف اسمش درآن را با نظم مرتبط با ۷ احکام بخشیده است .جدول زیرارتباط آیه باحروف لفظ جلاله رانشان می دهد:
إِنَّنِی أَنَا اللهُ لا إِلَهَ إلاّ أنَا
۱ ۲ ۴ ۲ ۳ ۳ ۲
عدد حاصل ازتوزیع حروف لفظ جلاله (الله) درکلمات ۷ گانه ازمضربهای ۷ می باشد :
۲۳۳۲۴۲۱ = ۷ × ۳۳۳۲۰۳
حتى حروف کلمات این بخش نظمی مرتبط با عدد ۷ دارد:
إِنَّنِی أَنَا اللهُ لا إِلَه إلاّ أنَا
۴ ۳ ۴ ۲ ۳ ۳ ۳
عدد حاصل ازنص ۷ حرفی خود ازمضربهای ۷ می باشد: ۳۳۳۲۴۳۴ = ۷ × ۴۷۶۰۶۲
اگراین نص را دوبخش کنیم می یابیم که :
۱ ـ بخش نخست از خدای تعالى سخن می گوید: (إِنَّنِی أَنَا اللهُ).
۲ ـ بخش دوم از وحدانیت خدای تعالى سخن می گوید: (لا إِلَهَ إلاّ أنَا).
وعجیب آنکه تناسب ۷ تایی برقراراست :
إِنَّنِی أَنَا اللهُ
۴ ۳ ۴
عدد حروف بخش نخست ازمضربهای هفت است : ۴۳۴ = ۷ × ۶۲
ودرمورد بخش دوم نیز چنین است :
لا إِلَهَ إلاّ أنَا
۲ ۳ ۳ ۳
عدد ۳۳۳۲ مضربی از هفت است : ۳۳۳۲ = ۷ × ۷ × ۶۸

خواننده گرامی توجه فرمایید که بخش نخست از خدای تعالى سخن می گوید (إِنَّنِی أَنَا اللهُ) وعدد نمایانگرحروفش تنها یک بارمضرب ۷ می باشد امابخش دوم که سخن ازوحدانیت خدای تعالى (لا إِلَهَ إلاّ أنَا) دارد دوباربر۷ تاکید دارد . چراکه برخی خدا راقبول دارند و مشکل آنها درتوحید (یکی دانستن) خداست. حال می پرسیم: آیا بزرگترین نویسندگان جهان می تواند چنین کتابی بنویسد که نظمی عدی وچنین دقیق داشته باشد؟ آیا اگرتمام دانشمندان جهان با وسایل ورایانه های شان گرد هم آیند می توانند کتابی چنین بیافرینند؟

تعدد نظم عددی دریک آیـه
خدای سبحان در وصف قدرت و دقّت صنع وتصویرگری خویش می فرماید: (هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) [آل عمران: ۳/۶]. این آیه ازآیات خالق عزّ وجل و مجموعه ای ازکلمات وحروف، که هریک به مقدارومیزان وحساب دقیق بکاررفته است. یادآورمی شویم که این آیه در سوره آل عمران است که با (الـم)، آغاز می شود و خواهیم دید که بین این حروف مقطعه علاوه برحروف اسم (الله) ارتباطی شگفت آور وجوددارد.

توزیع حروف (الـم)
کلمات آیة راباتوجه به تعداد حروف (الـم) درهرکلمه می نویسیم:
هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ
۰ ۲ ۱ ۰ ۵ ۰ ۱

لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
۲ ۲ ۳ ۰ ۲ ۳
عدد حاصل از مضربهای ۷ می باشد : ۳۲۰۳۲۲۱۰۵۰۱۲۰ = ۷ × ۴۵۷۶۰۳۰۰۷۱۶۰
وحتی اگرعدد را برعکس هم بنویسیم این حالت مشاهد می شود :
۰۲۱۰۵۰۱۲۲۳۰۲۳ = ۷ × ۳۰۰۷۱۶۰۳۲۸۹
نکته دیگر آنکه شمارحروف الف ولام ومیم دراین آیه ازمضربهای هفت است :
۲ + ۱ + ۵ + ۱ + ۲ + ۲ + ۳ + ۲ + ۳ = ۲۱ = ۷ × ۳
این نتایج شگفت آوردرمورد حروف لفظ جلاله (الله) هم دیده می شود.

توزیع حروف اسم (الله)
کلمات آیه را با تعداد حروف لفظ جلاله (الله) درآنها می نویسیم :
هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الأَرْحَامِ کَیْفَ یَشَاءُ
۱ ۲ ۰ ۰ ۴ ۰ ۱

لاَ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
۲ ۳ ۳ ۱ ۲ ۲
عدد حاصل بر۷ بخشپذیراست : ۲۲۱۳۳۲۱۰۴۰۰۲۱ = ۷ × ۳۱۶۱۸۸۷۲۰۰۰۳
وعجیب آنکه اگرعدد رابرعکس هم بنویسیم چنین است :
۱۲۰۰۴۰۱۲۳۳۱۲۲ = ۷ × ۱۷۱۴۸۵۸۹۰۴۴۶

و نکته دیگرآنکه شمارحروف الف ولام وهاء دراین آیه هم ۲۱ حرف یعنی ۷ × ۳ می باشد، کما ابنکه عدد حروف آیة ۴۹ است : ۴۹ = ۷ × ۷

وپاک ومنزه است آنکه این ارقام را احصاء فرمود . آیه از قدرت آفریدگارهفت آسمان سخن می گوید و شمار حروفش هفت درهفت (۴۹) است و شمارحروف (الـم) ازمضربهای هفت وتوزیع این حروف نیز ازمضربهای هفت است چه آن راازراست به چپ بنویسیم وچه برعکس .سپس شمارحروف اسم (الله) نیز ازمضربهای هفت وتوزیع این حروف نیز ازمضربهای هفت است چه آن راازراست به چپ بنویسیم وچه برعکس ‎، آیا این تناسب تصادفی است؟